هشت ماهگی
عشقم، عمرم، نفسم، نویان من هشت ماهگیت مبارک مامانی.
وااای که هر روز خوردنی تر و دوست داشتنی تر میشی. خدا رو بخاطر بودنت شکر میکنم بارها و بارها.
پسری من تو این ماه دیگه کامل کامل میتونی بشینی و ازین کار حسابی کیف میکنی چون تسلط بیشتری داری روی گرفتن اشیا.
حرکت جدید بعدیت این بود که دوست داری همه چیزو بگیری و بلند شی. مبلا ، میز ناهارخوری، روروک ، میز تلویزیون و ... وقتیم که موفق میشی و سرپا می ایستی یه لبخند به پهنای صورت میزنی و پیروزیتو جشن میگیری. مامانی و بابایی هم عشق میکنیم ازین حرکتت.
خب یواش یواش داری قلمروتو بزرگتر میکنی و این یعنی اینکه بیشتر باید مواظبت باشم چون بعضی جاهایی که میری خطرناکن مثل شومینه. واسه اینکه نزدیک شومینه نری و خطر نکنی ما یه میز گذاشتیم جلوش که کلی هم واسه شما شده کمک که بگیریش و وایسی. الهی قربون قدت برمممم من.
بخاطر شروع دندون دراوردنت همیشه دوست داری که یه هویج یا یه خیار داشته باشی تا حرص و دردت رو روشون خالی کنی مامانی.
راستی عاشق لیمو و سیب هم هستی و خیلی با مززه لیمو میخوری .
بعضی وقتا مامانی یا بابایی میذاریمت توی تختت و شمام سریع گاردای تخت رو میگیری و بلند میشی و دوباره همون لبخند معروف و خواستنی.
بعضی وقتا میری روی پایه روروکت وایمیسی و تمام تلاشتو میکنی تا بری توش ورووجک خان.
و اینم چند تا عکس دیگه...
تو رستوران بیست
و اینام ژستای خواب اقا نویان